من می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که...
معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت:
«ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می خواهید چه کاره بشین.»
باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.
مثلاً، پدر خودت چه کاره است؟
آقا اجازه... شهید...
سخنی از شهید در آخرین لحظات زندگی...
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود.
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد.
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت اخرین نفساشو میزد.
ازش پرسیدم :این لحظات آخر چه حرفی برای مردم داری؟
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن.عکس روی کمپوت ها رو نکنن!
گفتم: داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو!
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده !
اگر سلول به سلول فدا بشیم بازم نمیتونیم جبران کنیم
در جريان دفاع مقدّس، هزاران نفر از مردان با حميّت شهرستان کاشمر، دوشادوش ديگر هموطنان خود به دفاع از دين و كيان اسلامي خويش پرداخته، در حدود 640 نفر به فيض عضماي شهادت نائل گرديدند، جمعي به شرف جانبازي مفتخر گرديده و جماعتي از آنان نيز سرافرازانه به آغوش گرم خانواده بازگشته تا پيامرسان خون همرزمان شهيد خويش گردند.
بهروان پاك تمامي شهيدان گلگون كفن انقلاب اسلامي و دفاع مقدّس، بهويژه لالههاي پرپر اين ديار درود و صلوات ميفرستيم و از خداي بزرگ علوّ درجات براي آن لولي وشان و اهورا صفتان و شهادت در راهش را براي ما بازماندگان از كاروان شهدا، مسئلت ميكنيم.
بديهي است، اين صفحات محدود و مجال اندك را ياراي شرح زندگي تمامي اين غيورمردان پاكباخته نيست. امّا چگونه ميتوان بخشي را به تذكرهي رجال و مشاهير اين ديار اختصاص داد و از مردان مردي كه عزّت، شرف، امنيّت و تماميّت ارضي خويش را مديون ايثار و پايمرديشان هستيم، سخني بهميان نياورد؟ امّا:
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم بهقدر معرفت بايد چشيد
بنابراين برمبناي رتبه بندي نظامي شهدا به سردار و غيرسردار ـ و نه بر مبناي ارجحيّتها و امتيازات خاصّ ديگر ـ به شرح مختصر زندگي هفده تن از سرداران اين ديار ميپردازيم.
تعداد صفحات : 3